اطلاع از بروز شدن
پنج شنبه 85 اسفند 17
این مطلب را چهارشنبه بیستم اردیبهشت 1385ساعت 10:38 در وبلاگ قبلی ام نوشته بودم که امروز به این وبلاگ منتقل شد
سلام دوستان...
مثل همیشه مطلب بسیار جالب و آموزنده ای بود
من یه سوال داشتم اگه بتونید جوابمو بدید خیلی ممنون میشم کمک بزرگی به من میکنید
خدا میفرماید که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهم داد مگرآن قوم خود سرنوشتشان را تغییر دهند اگر ظهور حضرت مهدی را به منظور تغییر در نظر بگیریم با این گفته تعارض داردآیا به این مفهوم نیست که خود باید سرنوشت جامعه خود را تغییر دهیم به عبارتی تغییر را باید خود آغاز کنیم و منتظر بمانیم تا ضد ارزشها به اوج برسد تا حضرت مهدی ظهور کند. در چنین شرایطی حضور و ظهور حضرت چگونه است(نقش آن بزرگوار چگونه است)؟
راستی آقا سید من آپ شدهام دوبار ولی شما فرصت نداشتید به ما سر بزنید
منو ببخشید که با سوالاتم اسباب زحمت میشوم.
شکی نیست که بر اساس روایت های وارد شده ، ظهور امام زمان وقتی خواهد بود که ظلم و تباهی و فساد، زمین را فرا گرفته و به عبارت دیگر، جنبه ی غالب زندگی های اجتماعی شده باشد.
این موضوع باعث شده است بعضی ها با نیت های مغرضانه تبلیغ کنند و بعضی دیگر با ساده اندیشی باور کنند که در راه خدمت به فرهنگ مهدویت و تعجیل در ظهور حضرتش، باید به گسترش فساد کمک کرد و یا دست کم اینکه در مبارزه با فسادهای رایج هیچگونه اقدامی نکرد و به سکوت محض گذران کرد. در حالی که هر دو تفکر به یقین دارای اشکال اساسی است. زیرا هرچند گسترش فساد و رواج بی بند و باری چه از ناحیه ی اعتقادی یا عملی و یا اجتماعی و حتی سیاسی، به عنوان شرط و زمینه ی ظهور امام زمان ذکر شده است؛ اما باید توجه داشت که این شاید یک شرط لازم باشد، اما به یقین شرط کافی نیست. یعنی درست است که رواج فساد، از جمله ی مقدمات و اسباب ظهور است ولی تمام علت آن نیست و ظهور آن حضرت منوط به شرایط و مقدمات دیگری است که عمده ترینش فراهم بودن زمینه ی ظهور و پذیرش مردم است.
در بسیاری از متون دینی ما، اخلاق اجتماعی و روحیات فردی و در نهایت عدم آمادگی جوامع انسانی، به عنوان مانع اساسی برای حضور امام شمرده شده است و اضافه شده که اگر این مانع برطرف شود، دلیلی برای غیبت آن امام بزرگ وجود ندارد و به یقین اگر مردم لیاقت و شایستگی درک حضورش را داشته باشند، او در بین آنان حضور خواهد یافت. زیرا برای وجود یک حکومت عدل الهی، اول وجود حاکمی چنین لازم است و بعد مردمی که چنین حکومتی را پذیرا باشند، مشتاقانه بخواهند و از صمیم جان بدان پای بندی داشته باشند.
بنابراین می توان چنین استفاده کرد که وجود فساد، تنها یک مقدمه است که در به وجود آوردن چنین زمینه ای مؤثر است. یعنی مردم از اوضاع و احوال حاکم بر خویش و رواج ظلم، بی عدالتی و تبعیض، عدم امنیت و... خسته می گردند و خواهان تغییر و تحولاتی می شوند که آن را در حیطه ی قدرت و لیاقت انسان های معمولی و قوانین عادی نمی بینند و چنین است که زمینه ی انتظار یک منجی و مصلح واقعی که بر عالم غیبی و قدرت معنوی الهی تکیه دارد و می تواند جهان را به عدل و داد و آبادانی و امنیت رهنمون شود، فراهم می گردد که شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
پس روشن شد که زمینه سازی برای ظهور امام، با تلاش در راه گسترش فساد نیست؛ بلکه باید با فراهم آوردن زمینه های فردی و اجتماعی، اعتقادی و عملی در میان مردم و سعی در ایجاد باور و پذیرش عمومی حکومت آن حضرت صورت گیرد. و از این رو نمی توان ادعا کرد که برای تعجیل در ظهورش باید به فساد روی آورد و آن را همه گیرتر و فراگیر تر کرد. زیرا به طور مسلم، هم از نظر اسلام و هم از نظر خود امام زمان، ظهور وی به تنهایی هدف نیست. یعنی هدف نهایی و اصلی اقامه ی حکومت الهی و رواج عدالت است و اگر چشم به انتظار وی نشسته ایم، به خاطر آن است که حضور وی را موجب برپایی احکام الهی و اجرای اسلام عزیز می بینیم.
حال اگر ما برای ظهورش دست به گسترش فساد بزنیم، آیا با آن هدف اصلی و نهایی یعنی برپایی احکام اسلام منافات ندارد ؟ آیا با دستورات صریح قرآن و احادیث اسلامی مخالفت ندارد ؟ مسلماً دارد. زیرا تمام آیات و روایات به ما دستور پرهیز از گناه ، ظلم و … دادهاند . مگر نه آنکه این همه دستور صریح و اکید بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات وارد شده است؟ و مگر نه آنکه این دو فریضه حتی جزء فروع دینمان قرار گرفته است؟
از طرف دیگر اگر ما در گسترش فساد نقش ایفا کردیم و به منظور ظهور حضرتش از هیچ تلاشی در این زمینه کوتاهی نکردیم؛ آیا وقتی او آمد از ما تشکر میکند ؟ یا اینکه به جرم همین فساد انگیزی ما را به سزای اعمالمان میرساند؟ مگر او برای چه میآید ؟ آیا فقط برای حکومت کردن و به قدرت رسیدن میآید که بگوییم از هرکسی در راه ایجاد حکومتش به هر شکلی تلاش کرده و حتی از ابزارهای نامشروع در این راه استفاده کرده است، تقدیر و سپاسگزاری میکند؟
مگر نه آنکه او تنها و تنها برای احیای دین و اجرای احکام اسلامی میآید ؟ مگر نه آنکه او برای در هم کوبیدن مفاسد و مفسدین می آید؟ در این صورت با فساد انگیزان و فساد آفرینان چه برخوردی خواهد کرد ؟
هرچند این مثال خیلی ساده و ابتدایی است اما از آنجا که در مثل مناقشه نیست میتوان موضوع را چنین به ذهن تقریب کرد که فرض کنیم به ماگفته میشود که اگر خانهی مسکونی شما در اثر خرابکاری بدخواهان ویران شد یک نفر خواهد آمد و ضمن آنکه خرابکاران را به سزای اعمالشان میرساند، آن را از نو به بهترین وجه میسازد و بدون هیچ شرطی تحویلتان میدهد . آیا ما مجازیم که خود، دست به تخریب خانهی خود بزنیم و به امید آنکه خانه ای بهتر داشته باشیم با خرابکاران همکاری کنیم ؟ در این صورت آیا خود ما نیز جزء خرابکارانی نیستیم که باید به سزای اعمالشان برسند؟ مسلماً اینطور است. و در این صورت حتی اگر خانه برسر خودمان هم خراب نشود، او خواهد آمد و خانه را هم خواهد ساخت؛ اما ما دیگر از آن خانه استفاده نخواهیم کرد زیرا درشمار دیگر خرابکاران مورد تنبیه قرار گرفته و از بین رفته ایم.
به نظر میرسد این تفکر چه از نوع مغرضانه و چه از نوع جاهلانه اش ناشی از چند چیز باشد:
1 ـ علاقه به فساد و دنبال توجیهی برای آن گشتن.
2 ـ ترس از مسئولیت پذیری و فرار از آن.
3 ـ بیتفاوتی نسبت به جامعه و اجرای احکام اسلام در آن و اینکه دنیا صاحب دارد، چرا ما خون خودمان را کثیف کنیم؟
به هر حال به نظر می رسد که ما در زمینه ی مقدمه سازی ظهور حضرتش وظایفی پس سنگین داریم و مطمئناً این شیوه ی انحرافی، راه به جایی نمی برد و نه تنها وظیفه نیست که خلاف وظیفه هم هست. وظیفه ی ما آگاه کردن مردم و زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ مهدویت است که می تواند بوسیله ی تبیین مفاسد موجود از یک طرف، و بیان ناتوانی قوانین دست ساز بشری و همینطور افراد عادی برای سرو سامان دادن به اوضاع جهان از طرف دیگر صورت گیرد.
ضمن آنکه باید در عمل نیز الگویی مناسب برای صداقت گفتار و رفتار یاران امام زمان و منتظران واقعی او باشیم. یعنی اینکه مردم با دیدن ما و مراتب پاکی و ایمان ما که به عنوان یاران و چشم انتظاران موعود منتظر شناخته می شویم، آن عزیز غایب از نظر را بیش از گذشته باور کنند و تنها راه نجات خویش را در ظهور او بدانند و از صمیم دل برای آمدنش ـ که جان جهانی به قربانش ـ دعا کنند و برای دیدنش و درک حضورش سر از پا نشناسند.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
سلام.. امروز که کامنت ها را چک می کردم ضمن اینکه همه محبت کرده بودند و به نوعی در بحث شرکت کرده بودند اما یک کامنت خیلی گویا، کوتاه ولی مستند و محکم بود.. .. سرکار خانم الهام که وبلاگ بسیار پرمحتوایی هم با نام آخرین سپیده دارد، چنین نوشته است
سلام
یوم لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا
این بخش زیارت آل یس کاملا وظیفه ما را در این دوران روشن می کنه.
لطف کردید به من سر زدید.
منتظر حضور آتی شما هستم.
یا علی
جدا لذت بردم از همه ی اظهار نظرها و نظر این خواهر خوبمان ... اما اجازه بدهید این فراز از زیارت آل یاسین را برایتان ترجمه کنم... این فراز که در واقع یک آیه قرآنی است چنین می گوید: در آن روز ، ایمان آوردن کسی که از قبل ایمان نیاورده یا از ایمانش بهره ی مناسب نبرده است، برایش فایده ای ندارد
درود بر همه ی شما منتظران